ساقیا آمدن عید مبارک بادت آن مواعید که کردی نرود از یادت
سلام بع همه ی دوستان و عزیزان گلم... امیدوارم حال همتون خوب باشه! نزدیک به عیده و همه در حال فکر کردن به کار های عقب افتاده و پیش رو هستیم ٬ پس بیام همین جا با هم عهد کنیم کار های عقب افتاده رو تا جایی که وقت هست انجام بدیم و راجب آینده فکر کنیم. مثبت فکر کنیم که مثبت پیش بریم... برنامه ریزی یادتون نره...
با آرزوی موفقیت
به روز شد
سلام خدمت تمومه گل های عزیزم. این پست فقط واسه عذر خواهی بابت تخیر طولانیمه.
بیا ساقی آن می که حال آورد | کرامت فزاید کمال آورد | |
به من ده که بس بیدل افتادهام | وز این هر دو بیحاصل افتادهام | |
بیا ساقی آن می که عکسش ز جام | به کیخسرو و جم فرستد پیام | |
بده تا بگویم به آواز نی | که جمشید کی بود و کاووس کی | |
بیا ساقی آن کیمیای فتوح | که با گنج قارون دهد عمر نوح | |
بده تا به رویت گشایند باز | در کامرانی و عمر دراز | |
بده ساقی آن می کز او جام جم | زند لاف بینایی اندر عدم | |
به من ده که گردم به تایید جام | چو جم آگه از سر عالم تمام | |
دم از سیر این دیر دیرینه زن | صلایی به شاهان پیشینه زن | |
همان منزل است این جهان خراب | که دیدهست ایوان افراسیاب | |
کجا رای پیران لشکرکشش | کجا شیده آن ترک خنجرکشش | |
نه تنها شد ایوان و قصرش به باد | که کس دخمه نیزش ندارد به یاد | |
همان مرحلهست این بیابان دور | که گم شد در او لشکر سلم و تور | |
بده ساقی آن می که عکسش ز جام | به کیخسرو و جم فرستد پیام | |
چه خوش گفت جمشید با تاج و گنج | که یک جو نیرزد سرای سپنج | |
بیا ساقی آن آتش تابناک | که زردشت میجویدش زیر خاک | |
به من ده که در کیش رندان مست | چه آتشپرست و چه دنیاپرست | |
بیا ساقی آن بکر مستور مست | که اندر خرابات دارد نشست | |
به من ده که بدنام خواهم شدن | خراب می و جام خواهم شدن | |
بیا ساقی آن آب اندیشهسوز | که گر شیر نوشد شود بیشهسوز |
الا ای آهوی وحشی کجایی | مرا با توست چندین آشنایی | |
دو تنها و دو سرگردان دو بیکس | دد و دامت کمین از پیش و از پس | |
بیا تا حال یکدیگر بدانیم | مراد هم بجوییم ار توانیم | |
که میبینم که این دشت مشوش | چراگاهی ندارد خرم و خوش | |
که خواهد شد بگویید ای رفیقان | رفیق بیکسان یار غریبان | |
مگر خضر مبارک پی درآید | ز یمن همتش کاری گشاید | |
مگر وقت وفا پروردن آمد | که فالم لا تذرنی فردا آمد | |
چنینم هست یاد از پیر دانا | فراموشم نشد، هرگز همانا | |
که روزی رهروی در سرزمینی | به لطفش گفت رندی رهنشینی | |
که ای سالک چه در انبانه داری | بیا دامی بنه گر دانه داری | |
جوابش داد گفتا دام دارم | ولی سیمرغ میباید شکارم | |
بگفتا چون به دست آری نشانش | که از ما بینشان است آشیانش | |
چو آن سرو روان شد کاروانی | چو شاخ سرو میکن دیدهبانی | |
مده جام می و پای گل از دست | ولی غافل مباش از دهر سرمست | |
لب سر چشمهای و طرف جویی | نم اشکی و با خود گفت و گویی | |
نیاز من چه وزن آرد بدین ساز | که خورشید غنی شد کیسه پرداز | |
به یاد رفتگان و دوستداران | موافق گرد با ابر بهاران | |
چنان بیرحم زد تیغ جدایی | که گویی خود نبودهست آشنایی | |
چو نالان آمدت آب روان پیش | مدد بخشش از آب دیدهی خویش | |
نکرد آن همدم دیرین مدارا | مسلمانان مسلمانان خدا را |
فردا ۲۰ مهر سال ۱۳۹۰ آیت ا... خامنه ای به کرمانشاه شهر جنگ زده ی مرزی خواهد آمد.
و مردم در مسیر میدان آزادی (گاراژ) تا استادیوم آزادی از او استقبال خواهند کرد. اومیدوارم به ورود ایشان وضع آشفته این شهر رو به سامان برود و وعده هایی که به مردم خواهند داد جامه ی عمل به تن بپوشد. سعی می کنیم جزئیات سفر را بروز به اطلاع شما برسانیم.
با سلام و خسته نباشید...
یک خبر خوب برای علاقمندان به فیلمسازی دارم اونم اینه که انجمن سینمای جوانان ایران یک آزمون برقرار میکنه که برای یک دوره کامل ( یک ساله ) فیلم سازیه. اولویت هم با سنین بین ۱۷ تا ۳۰ ساله و توی تمام شهر ها برگزار میشه. فرست ثبت نام زیاد نیست زود مراجعه کنید.
ای ایران ای مرز پر گهر...